لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز، در واقع میتوان گفت دورههای درخشان تاریخ توس بهنوعی به پیافکننده کاخ کلمات فارسی، مربوط است آنچنان که توس پس از او رنگ آبادانی دیگر به خود نمیبیند؛ دشتی که البته بارها روی ویرانی و قتل و غارت به خود میبیندو نامش تا یک قرن پیش از سکه میاُفتد، اما ۹۴ سال پیش در چنین روزهایی، همزمان با آمادهشدن مشهد برای برگزاری هزاره فردوسی و آغاز ساخت آرامگاه آن دوباره جان میگیرد برگ تازهای در رونق این خطه تاریخی ورق میخورد. به همین مناسبت به دیار توس که سال۹۹ سرانجام طرح راهبردی آن تصویب شد، رفتیم و تاریخش را مرور کردیم.
توسی که ما مشهدیها در فاصله ۳۰ کیلومتری از هسته مرکزی مشهد تا رسیدن به آرامگاه فردوسی میشناسیم، در حقیقت نام دیاری با ۱۶ هزار کیلومتر وسعت بوده که مرزهای شمال شرقی ایران را زیر نگین خود داشته است.
محمدرضا قصابیان در کتاب «تاریخ پیدایش مشهد» قدمت توس را به پیش از اسلام میرساند و میگوید که این شهر در اواخر حکومت ساسانیان، یکی از شهرها و مرزداریهای درجه دوم بر سر راه گرگان و نیشابور بوده است. همچنین نام توس در اوستا به عنوان یکی از ۱۶ سرزمین مهم و مقدس به نام «اوروِ» آمده و در دوره هخامنشیان «سوسیا» نامیده میشده است. از این دیار در نزه القلوب هم یاد شده است که جمشید پیشدادی آن را ساخت و بعد از خرابی اش، توس بن نوذر آن را تجدید عمارت کرد و به نامش منسوب شد.
دشت پهناور توس در کنار کشف رود تاریخی، اژدرکوه و چشمه سو، تاریخ اسطورهای ایران را ساخته است؛ آنجا که کیکاووس، گنجی به نام «عروس» را در دل این دیار پنهان میکند، اما به وقت مرگ، آن را به زال، گیو و خداوندگار رخش، رستم، میبخشد؛ یا اینکه هرگاه آب رودخانه کشف رود خشک میشده، مردم آن را به پایین آمدن اژدهای خوابیده بر اژدرکوه نسبت میداده اند که سر راه آب را گرفته و سرچشمه را خشک کرده است و سام، نیای رستم، با اژدها میجنگد و آن را میکشد. اسطورههایی که داستان سرای توس سالها از مردمان این دیار میشنود و به نظم میکشد.
امادر قرون اولیه اسلامی، توس ولایتی از توابع نیشابور است که چهار شهر به نامهای نوغان، تابران، رادکان و تروغبذ و صدها قریه داشته است. شهر نوغان مرکز ولایت توس بوده و از قرن ۶ و ۷ هجری قمری است که به شهر تابران یا طابران اطلاق میشود. اما نوغان هم اکنون درون شهر مشهد است. تروغبذ، نام قدیم طرقبه، از مناطق ییلاقی مشهد است و رادکان هم در ۷۴ کیلومتری مشهد قرار دارد.
حاکم ولایت توس «کنارنگ» خوانده میشد. او با تازیان صلح میکند و خاندانش تا پایان عهد اموی در حکومت توس نقش اصلی داشته اند، اما با آغاز جنبش ضد اموی در خراسان به پیشوایی «ابومسلم خراسانی»، قحطبه به توس فرستاده میشود. پس از پیروزی جنبش و قتل ابومسلم، فرزند همان قحطبه، با نام حمید بن قحطبه، والی توس میشود و در محل سناباد که در مجاورت نوغان قرار گرفته است، کاخی مجلل بنا میکند.
از این زمان است که کنارنگیان از حکومت توس کنار زده میشوند. در این دوران، دو حادثه مهم روی میدهد که توس را از کانون توجه خارج میکند و رونقش را از سکه میاندازد. نخست مرگ خلیفه هارون الرشید به سال ۱۹۳هجری قمری و دفن او در کاخ حمیدبن قحطبه است و دیگری شهادت امام رضا (ع) که اسباب شکل گیری مشهد میشود.
به گفته مهدی سیدی، نگارنده «نگاهی به جغرافیای تاریخی شهر مشهد»، از آنجا که محل دفن حضرت رضا (ع) در اراضی قریه سناباد واقع در ۱۶۰۰ متری (یک میلی) نوغان بوده است، اغلب تاریخچه شهر مشهد را به سناباد پیوند میدهند و نوغان را به کلی فراموش میکنند؛ درحالی که قریه سناباد در مجاورت شهر نوغان قرار گرفته و نوغان از شهرهای مرکزی ولایت توس بوده است. درهرصورت این واقعه تاریخی، هسته اولیه شهر مشهد را از قریه سناباد تشکیل میدهد. در دورههای بعد، مشهد به تدریج به دلیل اهمیت مذهبی خود شهر توس را تحت الشعاع قرار میدهد و پایتخت خراسان میشود.
دو دوره درخشان تاریخی برای ولایت توس میتوان در نظر گرفت؛ دورههایی که مستقیم به سراینده شاهنامه مربوط است. یکی دوره زندگی فردوسی و سرایش شاهنامه که حدود هزار سال پیش در سده چهارم هجری قمری است، یعنی دوره سامانیان که با روی کار آمدن امیرنصربن احمد سامانی، زمینه فعالیت ایرانیان فرهیخته فراهم میشود.
دوره دیگر درخشندگی توس به همین یک قرن پیش بازمی گردد؛ یعنی آغاز قرن چهاردهم که مشهد هم زمان برای آماده شدن هزاره فردوسی، تغییرات و ساخت بناهای سترگ بسیاری به خود میبیند که از مهمترین آن ها، ساخت آرامگاه برای فردوسی بزرگ است. ساخت فلکه حضرت، بیمارستان امام رضا (ع)، دبیرستان شاهرضا (دبیرستان دکتر علی شریعتی) و ساختمان تئاتر مشهد و... همه در حوالی شروع قرن جدید انجام میشود.
۲۰۰ سال بعد از فردوسی با هجوم مغولان، روزگار باشکوه توس در هم نوردیده میشود و غارت و ویرانی و قتل بر این دیار سیطره میاندازد، طوری که دیدن آدم زنده در این دیار مانند دیدن سیمرغ به افسانه شبیه میشود. مدتی بعد، اما با پیوستن خواجه نصیرالدین توسی به دستگاه هلاکوخان مغول، نام توس بیشتر بر سر زبانها میافتد و کمی زنگ آبادانی را میبیند. همچنین در نیمه اول سده هشتم هجری قمری و هم زمان با مرگ آخرین ایلخان مغول، این سربه داران سبزوار هستند که کمر همت به آبادانی توس میبندند و قنوات ولایت توس و مشهد را جاری میسازند.
اما فردوسی بزرگ کجاست که در غم قتل ۱۰ هزار تن از هم ولایتی هایش تراژدی گونهای خلق کند یا مرثیه بسراید؟ مردم توس به راحتی تسلیم سپاه تیمور نمیشوند، اما لشکر تیموریان در سال ۷۹۱ هجری قمری، تشنه به خون این مردم، شهر توس را که به گفته «حافظ ابرو» از رنگ ونگار مانند طاووس بود، ویران میسازند.
شاید نیمه سده نهم و پایان عصر تیموریان را باید پایان توس نامید، زیرا در این زمان، دو واقعه ویرانگر دیگر آخرین ضربات را بر پیکر بی جان توس فرود میآورند؛ همان توسی که در حدودالعالم درباره اش نوشته شده است: «اندر میان کوه هایش معدن پیروز، سرب، سرمه» و در نزهه القلوب آمده است: «در حوالی توس مرغزاری است به نام رایکان که گروهی از بزرگان، چون جابربن حیان، فردوسی، خواجه نظام الملک، محمد غزالی، خواجه نصیرالدین توسی آنجا باشند» و مردمانی داشته است که به چالاکی، عیاری و غوغایی شُهره بوده اند و حرفه اصلی شان سنگ تراشی و هرکاره سازی بوده است. مثل رایجی وجود دارد که «همان طور که خدا آهن را در دست داوود، چون موم نرم کرد، سنگها را هم در دست توسیان نرم ساخت»، اما این مردم هستند که در تاریخ این ولایت، نرم و کوبیده میشوند.
پس از خالی شدن توس، امیرعلی شیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرای تیموری، آب چشمه گلسب را (چشمه گیلاس که شهر طابران توس را مشروب میساخته است) از طریق حفر کانالی هفت فرسخی به مشهد منتقل کرد. همین موضوع سبب شد توس بیش از پیش رو به ویرانی نهد. عامل ویرانی نهایی نیز یورش قوم ازبک به سرداری شیبک خان در سالهای ۹۱۳ تا ۹۱۵ هجری قمری بود. با روی کار آمدن صفویان و گسترش روزافزون مشهد، دیگر نام توس و طابران به تنهایی در هیچ منبعی ذکر نمیشود و هرگاه نامی از آن در متون کهن دیده میشود، مراد دشت توس بوده که مشهد را در قلب خود جای داده است.
شهر تابران از سده چهارم هجری قمری یعنی زمان جوانی فردوسی، دارای بارهای به طول ۷ کیلومتر و ارتفاع ۹ متر بوده است. این دیوار در طول عمر هزار ساله اش سه بار در معرض حمله قرار گرفته است. ارگ توس که در میانه شهر تابران قرار دارد چند راه ورودی داشت و یک مکان نظامی برای نگهداری از سلاح، مهمات، پول و دیگر ادوات نظامی بود. اکنون خرابههای این ارگ در توس برجای مانده است. حمام، مسجد و یک بنای مدور آجری را در اطراف ارگ میتوان مشاهده کرد. بنای مدور آجری، زندانی بوده که از تغییر شکل یک آب انبار ایجاد شده است.
قدمت بقعه هارونیه که عوام آن را به اشتباه زندان هارون الرشید میدانند، به اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری پهلو میزند. کاربری بنا دقیقا مشخص نیست، اما به بقعه یا خانقاه شباهت دارد. جالب است بدانید این بنا بعد از حمله مغول ساخته شده و هیچ ارتباطی با هارون و زندان او نداشته است. نام «هارونیه» از اوایل قرن معاصر خورشیدی و هم زمان با ساخت بنای آرامگاه کنونی فردوسی، بر این بنا نهاده شده است.
اواخر دهه ۷۰، در صد وپنجاه متری جنوب غربی بنای هارونیه، بقایای قدیمیترین مسجد موجود در خراسان و یکی از مساجد منحصر به فرد اولیه ایران کشف شد. این مسجد به طول ۹۴ و عرض ۵۳ متر به سبک فاخر خراسانی ساخته شده و متعلق به میانه سده پنجم هجری قمری و دارای شبستانی عظیم با ۱۱۰ ستون بوده است. نصف شدن این مسجد و تغییر کاربری نیمی از آن به مدرسه، این احتمال را که این مکان، بقایای یکی از نظامیههای ساخته شده به دست خواجه نصیرالدین توسی باشد، تقویت میکند.
این کتیبه در ماه صفر سال ۹۱۶ هجری قمری به دستور شیبک خان، مرد شماره یک ازبکهای مهاجم، روی صخره ای در دره کارده نوشته شده است. در این کتیبه، شرح فتوحات شیبک خان و ادعاهایش مبنی بر خلیفه الرحمن و امام زمانِ وقت بودن آمده است. این کتیبه از مهمترین آثار برجای مانده درباره تاریخچه شهر توس است که در موزه آرامگاه فردوسی نگهداری میشود.
۱۹ تیر ۱۳۷۵: از سال ۱۳۴۷، تا زمان بازدید رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۷۵ اقدام شایان توجهی در توس رخ نداده است. ایشان پس از بازدید، دست نوشتهای مبنی بر لزوم توجه به توس را خطاب به مسئولان دولتی مرقوم فرمودند.
۲۶ آبان ۱۳۷۵: عرصه فرهنگی تاریخی توس، شمال آرامگاه فردوسی، شهر تاریخی سلجوقی با دیواره ها، دروازهها و کهن دژ به جا مانده از هزار سال پیش و... در فهرست آثار ملی ثبت شد.
۹ شهریور ۱۳۷۸: آیین نامه «شورای احیای مجموعه فرهنگی تاریخی توس» به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران رسید.
۴ اردیبهشت ۱۳۸۶: طرح ویژه آمایش منطقه تاریخی فرهنگی توس در سازمان میراث فرهنگی تصویب شد. توسعه شبکه راههای گردشگری و حمل ونقل عمومی، احیای رودخانه کشف رود در محدوده تابران، ایجاد باغ شاهنامه، باغ مشاهیر و آرامگاه امام محمد غزالی از جمله پیشنهادهای این طرح بود.
سال ۱۳۸۷: هیئت وزیران در مصوبه ای، توس را به عنوان تنها منطقه نمونه گردشگری بین المللی ثبت کرد.
۲۹ فروردین ۱۳۹۲: محدوده منفصل توس به شهر مشهد الحاق شد.
۱۰ شهریور ۱۳۹۳: شورای احیای مجموعه فرهنگی تاریخی توس پس از ۱۵ سال مجدد راه اندازی شد، هرچند تنها دستاورد آن، برگزاری دو جلسه در همان سال بود.
۸ آبان ۱۳۹۶: سند باز زنده سازی توس در شورای شهر تصویب شد.
۲۶ آذر ۱۳۹۶: میراث فرهنگی و شهرداری برای سامان دهی ورودی آرامگاه فردوسی توافق کردند و شهرداری رسما مجوز ورود به محوطه پیشخوان آرامگاه فردوسی را دریافت کرد.
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷: دولت بودجه ۱۶ میلیارد تومانی برای احیای برج و باروی توس اختصاص داد.
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸: فاز اول جلوخان آرامگاه فردوسی به مساحت ۳.۲ هکتار همزمان با مراسم بزرگداشت فردوسی افتتاح شد.
۱۹ تیر ۱۳۹۹: فاز سوم و نهایی جلوخان آرامگاه فردوسی با مساحت ۴ هکتار و با هزینه حدود ۱۲ میلیارد تومان افتتاح شد. همچنین در این روز، عملیات اجرایی احداث مسیر دسترسی از جلوخان به کهن دژ کلنگخورد.
۲۹ آذر ۱۳۹۹: مسیر دسترسی از جلوخان به کهن دژ به طول ۹۴۰ متر و با اعتبار ۶۰ میلیارد ریال به بهره برداری رسید.
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱: از وعده ۱۶ میلیارد تومانی دولت برای احیای برج و باروی توس فقط ۳ میلیارد تومان آن محقق و با این رقم تنها بخشی از دروازه رودبار و دیوارهای آن مرمت شد.
پژوهش: شیما سیدی